تیمورلنگ
به طور کلی سالهای نخستین زندگی تیمور تا پیش از به قدرت رسیدن تا حدی در بوته ابهام است، اما آنچه روشن است اینکه در اوایل نیمه دوم سده هشتم میلادی ماوراالنهر صحنه آشفته رقابتهای میان امیران مختلف بوده و تیمور نیز در چنین فضایی اندک اندک خود را به حلقه قدرتمندان نزدیک ساخته سرانجام بدل به امیری قدرتمند و توانا گردید(ظفرنامه شامی ، ص 10-57 و روضه الصفا ، ج2 ، ص12-16 و ظفرنامه یزدی ، ج1، 19-144)فتح بلخ به توسط او در سال 771 هـ.ق که در دستان امیری به نام امیرحسین قرار داشت ( تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر ، ج3 ، ص 419 و ظفرنامه یزدی ، ج1 ، ص 153)را میتوان نقطه آغاز سلطنت او بر شمرد، به گونه ای که در روز چهارشنبه 12 رمضان سال 771 هـ.ق در بلخ امیران بر سلطنت او متفق و همرای شدند و او را بر تخت پادشاهی نشاندند. (روضه الصفا ، ج2 ، ص1026 و تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر ، ج3 ، ص 419)پس از این رخداد، تیمور رو به سوی سمرقند نهاد و آن شهر را به پایتختی برگزید (منتخب التواریخ معینی ، ص288 و ظفرنامه یزدی ، ج1 ، ص 158)
لشکرکشی ها پیاپی تیمور به ایران از سال 783 هـ.ق و با حمله به هرات و فتح آن آغازیدن گرفت ( تاریخ ایران دوره تیموریان ، ص57 و ظفرنامه یزدی ، ج1 ، ص236)در حالیکه پیش از این ماوراالنهر را به زیر سیطره خویش آورده بود و تهاجمات پیاپی به خوارزم و مغولستان و دشت قبچاق کرده بود.(برای اگاهی بیشتر نگاه کنید به : تاریخ تیموریان و ترکمانان ، ص22-24 و منتخب التواریخ معینی ٌ ص 287 – 306 و روضه الصفا ، ج2 ، ص 1026-1034) پس از هجوم به هرات بر اساس تقسیم بندی برخی تاریخ نگاران او سه یورش و تهاجم گسترده را به ایران و سرزمینهای غربی انجام داد که اصطلاحا به یورشهای سه ساله، پنج ساله و هفت ساله نامور شده است. در یورش سه ساله که از سال 788 هـ.ق با گذر لشگریان تیمور از رود جیحون آغاز گردید، آذربایجان ، لرستان، گرجستان، شیروان، اصفهان و شیراز مسخر او شد و در سال 790 هـ.ق با بازگشت تیمور به سمرقند خاتمه یافت. ( تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر ، ج3 ، ص436-442 و و روضه الصفا ، ج2 ، ص 1043-1049)در این یورش و هجوم عظیم ، تیمور به هر منطقه ای که پای نهاد مردم را فقط در صورت برگرفتن مال فراوان به جان امان می داد و در غیر این صورت و مشاهده مقاومت ، جان و مال مردم را مباح اعلام داشت. به عنوان نمونه در پاییز سال 789هـ.ق و به هنگام فتح اصفهان تیمور فرمان داد که « مسلمان و اهل ذمت را یکسان انگارند و به دست دژخیم مرگ از میان بردارند.»( زندگی شگفت اور تیمور ، ص 49)و در نتیجهسپاهیان دست به کشتار مردم یازیدند و « حداقل هفتاد هزار نفر بکشتند و از سرهای کشته ها در مواضع متعدد مناره ها ساختند. » ( روضه الصفا ، ج2 ، ص1049)
یورش 5 ساله نیز در سال 794 هـ.ق آغاز شد ( منتخب التواریخ معینی ، ص 351و تاریخ ایران دوره تیموریان ، ص70) که در وهله نخست برای فرونشاندن طغیانهایی بود که بر علیه تیمور و سلطه او برخاسته بود چنانکه خواندمیر دراین باره می نویسد :
« عزم فرمود کرت دیگر به ولایت ایران عبور نماید و هرکس را که در غیبت موکب همایون پای از حد خود فراتر نهاده باشد به سر پنجه غضب تادیب فرماید.» ( تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر ، ج3 ، ص 453)
در این یورش او گرگان، مازندان ، شیراز، اصفهان و بغداد را فتح نمود و سپس به روسیه حمله برد و پس از غارت بسیار به آذربایجان بازگشت و سرانجام در سال 798 تصمیم به مراجعت به سمرقند گرفت.( منتخب التواریخ معینی ، ص 351- 367 و روضه الصفا ، ج2 ، ص1060-1075 و تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر ، ج3، ص453-467)ثمره این هجوم نیز چون هجوم پیش چیزی به جز کشتار و ویرانی در بسیاری از شهرهای معمور و مشهور ایران نبود به عنوان نمونه کشتار دهشتناکی که در آمل برپا گردید را می توان گواه آورد. ( ظفرنامه شامی ، ص128 و ظفرنامه یزدی ، ج1، ص413)
اما در یورش سوم که به هفت ساله اشتهار دارد و در سال 802 هـ.ق با ترک ماوراالنهر از سوی تیمور آغاز شد (منتخب التواریخ معینی ، ص 372 و ظفرنامه شامی ، ص212) مغرب ایران و همچنین آسیای صغیر مورد تاخت و تاز تیمور و لشگریانش قرار گرفت و آذربایجان و گرجستان و شام و عثمانی مورد هجوم قرار گرفت و شهرها حمص و حلب و بیروت و صیدا و دمشق فتح گردید.( زندگی شگفت اور تیمور ، ص121-191 و منتخب التواریخ معینی ، ص371-396 و روضه الصفا ، ج2 ، ص1091-1119 و ظفرنامه شامی ، ص212-474)
در این یورش نیز چونان یورشهای پیشین بسیاری از شهرها و سرزمین ها دستخوش غارت و چپاول و کشتار و ویران لشگریان تیمور قرار گرفتند. از جمله به عنوان نمونه می توان شهر دمشق را گواه آورد که به طور کامل در آتش سوخت و اموال مردمان آن غارت گردید ( تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر ، ج 3 ، ص 478 و منتخب التواریخ معینی ، ص379)
در فاصله زمانی میان این سه شورش البته تیمور آسوده نشست و هجومهایی چند به سرزمینها و مناطق مختلف انجام داد. از جمله این هجومها می توان به یورش به هند در فاصله زمانی میان یورشهای پنج ساله و هفت ساله اشاره داشت.( زندگی شگفت اور تیمور ، 100-105 و روضه الصفا ، ج2 ، ص 1078-1090)
در لشگرکشی به هندوستان و پس از فتح دهلی به سان دیگر یورشهای تیمور دست لشگریان تیمور برای غارت و چپاول و کشتار باز نهاده شد و آنچنان این تاراج گشوده بود که بنا به نوشته نگارنده ظفرنامه شامی زنان و کودکان و مردان بسیاری بر بردگی گرفته شدند و :
« هر نفری از لشگریان صد و بیشتر از مرد و زن و کودک اسیر گرفته بیرون می آوردند و کمتر لشگری را بیست نفر برده رسیده بود.» ( ظفرنامه شامی ، ص193)
تیمور پس از بازگشت از یورش هفت ساله نیز عزم تسخیر چین را به سرنمود ، بنابراین در سال 807هـ.ق از سمرقند به سوی چین به راه افتاد. ( تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر ، ج 3 ، ص531 و زندگی شگفت اور تیمور ، ص 929)اما به هنگامیکه در شهر اترار اردو زده بود در گذشت. ( روضه الصفا ، ج2، ص1121-1122 و سفرنامه کلاویخو ، ص 310 )تاریخ مرگ او را که بر اثر زیاده روی در نوشیدن شراب روی داد را مورخان در هفدهم شعبان سال 807 هـ.ق پنداشته اند . ( تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر ، ج 3 ، ص534 و تاریخ ایران دوره تیموریان ، ص 91)
شگفت آنکه کلاویخو در سفرنامه خویش داستانی را ذکر نموده است که نشان از تیزهوشی تیمور نیز دارد. بنابر نظر او پس از اعلام مرگ تیمور بسیاری افراد مرگش را باور نداشتند زیرا پیش از این تیمور دوبار شایعه مرگ خویش را پراکنده بود تا بتواند دریابد که چه کسانی از به جای آوردن وصیتنامه و فرمانهایش سرپیچی و نافرمانی می کنند، به گونه ای که در هر دو بار گروهی فریب خورده و در مرو دست به شورش زدند که بی درنگ همه آنان به قتل رسیدند . ( سفرنامه کلاویخو ، ص312 )
به هر حال مرگ او مرگ کسی بود که سرزمینهای بسیاری را فتح نموده و امپراتوری بزرگی را بنا نهاده بود. خافی خان نظام الملکی در مورد جهانگشاییهای او چنین می نویسد :
« در فرصت سی و شش سال قمری ولایت ماوراء النهر و خوارزم و ترکستان و عراقین و خراسان و آذربایجان و فارس و کرمان و خوزستان و دشت قبچاق و مصر و شام و اکثر بلاد روم و بعضی مرز و بوم هندوستان تا پایتخت دهلی و غیره به ضرب شمشیر جهان ستان در تصرف آن گیتی ستان آمد » ( منتخب اللباب )
عبدالرزاق سمرقندی نگارنده مطلع سعدین و مجمع بحرین نیز در یک تک بیت با تعبیری زیبا از جهانگشاییها و همچنین مرگ او سخن می گوید :
« همه عالم چو سر به سر بگرفت رفت تا عالمی دگر گیرد.»
منبع:sarzaminejavidan.persianblog.ir